الگوریتم اجماع چیست و چه کاربردی در بلاک چین دارد؟

الگوریتم اجماع یکی از مفاهیم کلیدی در سیستمهای غیرمتمرکز، بهویژه در بلاک چین، است که به نودهای شبکه این امکان را میدهد تا بدون نیاز به یک مرجع مرکزی، به توافق در مورد صحت دادهها دست یابند. این الگوریتمها تضمین میکنند که اطلاعات ذخیرهشده در شبکه همواره معتبر و تغییرناپذیر باقی بمانند. اهمیت این مکانیزم در بلاک چین و دیگر سیستمهای توزیعشده، بهویژه در تأمین امنیت و جلوگیری از دستکاری و تقلب، امری بسیار حیاتی است. در ادامه، بهطور دقیقتر به این سوال خواهیم پرداخت که الگوریتم اجماع چیست و چگونه عمل میکند.
الگوریتم اجماع چیست؟
الگوریتم اجماع (Consensus Algorithm) در بلاک چین یک مکانیزم است که به شبکههای غیرمتمرکز اجازه میدهد تا درباره صحت و ترتیب تراکنشها به توافق جمعی برسند. به عبارت دیگر، این الگوریتم به اعتبارسنجها این امکان را میدهد که بدون نیاز به نهاد مرکزی، در مورد دادههای دفتر کل به توافق دست یابند. این سیستم اطمینان میدهد که همه اعضای شبکه از قوانین پیروی کرده و فرآیند اعتبارسنجی دادهها به درستی انجام میشود.
در سیستمهای غیرمتمرکز، جلوگیری از ثبت اطلاعات نادرست مانند موجودیهای جعلی یا تراکنشهای دوبار خرجشده امری حیاتی است؛ چرا که بیاعتباری این اطلاعات میتواند اعتماد کاربران را بهطور کامل از بین ببرد. علاوه بر حفظ یکپارچگی دادهها، الگوریتمهای اجماع نقش بسیار مهمی در تأمین امنیت شبکه ایفا میکنند. یکی از بزرگترین تهدیدات برای شبکهها، حمله اکثریت است که در آن گروهی از افراد با تسلط بر بیش از ۵۰٪ از قدرت شبکه، قادر به دستکاری تراکنشها میشوند. بدون وجود الگوریتم اجماع مقاوم، چنین حملاتی میتواند به راحتی کنترل کامل شبکه را به دست مهاجمان بدهد.
ساتوشی ناکاموتو، خالق بیت کوین، اولین کسی بود که متوجه شد الگوریتمهای اجماع میتوانند بهعنوان راهکاری مؤثر در مقابله با چنین حملاتی عمل کنند. او با معرفی یک الگوریتم اجماع مقاوم، توانست شبکه بیت کوین را در برابر حملات و دستکاریهای احتمالی ایمن کند. این نوآوری، بیت کوین را به اولین ارز دیجیتال غیرمتمرکز و قابل اعتماد در سطح جهانی تبدیل کرد و مسیر را برای توسعه سایر شبکههای بلاک چین هموار ساخت.
تاریخچه الگوریتم اجماع
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، با پیشرفتهای صورتگرفته در زمینه کامپیوتر و شبکه، پایگاههای داده اشتراکی برای دسترسی کاربران مختلف ایجاد شدند. بیشتر این پایگاهها متمرکز بودند و کاربران از ایستگاههای کاری مختلف به آنها متصل میشدند. در این سیستمها، مدیران شبکه مسئول کنترل دسترسیها و حفظ یکپارچگی دادهها بودند. اما بهمرور زمان، این سیستمها به شبکههایی تبدیل شدند که دادهها را در دستگاههای مختلف ذخیره و پردازش میکردند.
یکی از بزرگترین چالشهای این شبکهها، جلوگیری از دستکاری دادهها و دسترسیهای غیرمجاز، چه عمدی و چه غیرعمدی، بود. برای رفع این مشکل، نیاز به روشی خودکار برای مدیریت پایگاههای داده توزیعشده به وجود آمد تا تغییرات غیرمجاز محدود شود. به این ترتیب، مفهوم اجماع توزیعشده شکل گرفت و برنامهها با استفاده از تکنیکهای رمزنگاری به توافق درباره وضعیت پایگاه داده میرسیدند.
در این سیستم، از الگوریتمهای رمزنگاری برای تولید هشهای طولانی از اعداد و حروف استفاده میشد که توسط برنامهها تأیید میگردید. هشها تنها زمانی تغییر میکنند که اطلاعات ورودی به الگوریتم تغییر کند. بنابراین، برنامهها هشها را با یکدیگر مقایسه کرده و زمانی که همه برنامهها هش یکسانی تولید میکردند، دادهها به توافق شبکه میرسیدند. این روند نهایتاً منجر به توسعه الگوریتمهای اجماع شد که نقش ساتوشی ناکاموتو در آنها بهطور خاص برجسته است.
الگوریتم اجماع چگونه کار میکند؟
الگوریتمهای اجماع در بلاک چینهای مختلف تنوع زیادی دارند، اما بیشتر آنها از اعتبارسنجها میخواهند که پیش از اینکه حق پیشنهاد و تأیید بلاکهای جدید را به دست آورند، سرمایهگذاری یا تلاش خاصی را انجام دهند. این سیستمها به گونهای طراحی شدهاند که اعتبارسنجها برای مشارکت در شبکه انگیزه داشته باشند و به مسئولیتپذیری بیشتری عمل کنند. در واقع، برای فعالیت در شبکه، آنها باید زمان یا منابع خود را به خطر بیندازند.
ایده اصلی این است که اعتبارسنجهایی که وقت و پول خود را برای مشارکت در شبکه صرف میکنند، کمتر تمایل دارند که به خرابکاری در شبکه بپردازند. بنابراین، الگوریتمهای اجماع سیستمهایی هستند که از طریق تهدید به مجازات یا ارائه پاداش، اعتبارسنجها را به رعایت قوانین و مقررات ترغیب میکنند. این سازوکار به حفظ یکپارچگی شبکه و جلوگیری از فساد و خرابکاری کمک میکند.
اهمیت الگوریتم اجماع در بلاک چین
الگوریتمهای اجماع، پایه و اساس تمام بلاک چینهای ارز دیجیتال را تشکیل میدهند و امنیت این شبکهها را تضمین میکنند. بلاک چینها بهعنوان دفاتر کل دیجیتال غیرمتمرکز و توزیعشده، برای ثبت تراکنشها استفاده میشوند. هر تراکنش در قالب یک بلوک داده ذخیره میشود که باید پیش از اضافه شدن به زنجیره، توسط شبکههای همتا به همتا تأیید گردد. این فرآیند، بلاک چین را از تقلب و مشکلاتی مانند «دوبار خرج کردن» محافظت میکند.
برای اطمینان از اینکه تمامی شرکتکنندگان در شبکه بلاک چین به یک نسخه مشترک از تاریخچه دادهها دست یابند، شبکههایی مانند بیت کوین و اتریوم از الگوریتمهای اجماع استفاده میکنند. این الگوریتمها به سیستم کمک میکنند تا در برابر خطاها مقاوم باشد. در نهایت، این فرآیند امنیت شبکه و یکپارچگی دادهها را تضمین کرده و از هرگونه دستکاری اطلاعات جلوگیری میکند.
انواع الگوریتم اجماع
الگوریتمهای اجماع انواع مختلفی دارند که بسته به بلاک چین و کاربردهای آنها متفاوت هستند. این الگوریتمها از نظر مصرف انرژی، امنیت و مقیاسپذیری تفاوتهایی دارند، اما در نهایت همه آنها یک هدف مشترک دارند: اطمینان از صحت و دقت سوابق. در این بخش، به بررسی برخی از شناختهشدهترین انواع الگوریتمهای اجماع خواهیم پرداخت.
اثبات کار (PoW)
الگوریتم اثبات کار (Proof of Work یا به اختصار PoW)، یکی از نخستین و پراستفادهترین الگوریتمهای اجماع در دنیای بلاک چین است که اولین بار بیت کوین و سپس بسیاری از شبکههای دیگر از آن بهره گرفتند. در این الگوریتم، ماینرها با هم به رقابت میپردازند تا معماهای پیچیده ریاضی را حل کنند و هر کسی که زودتر به پاسخ درست برسد، حق ایجاد یک بلاک جدید در شبکه و تأیید تراکنشها را به دست میآورد.
حل این معماها نیازمند قدرت پردازشی و مصرف انرژی بسیار بالاست، به همین دلیل فرآیند استخراج (ماینینگ) با هزینههای عملیاتی قابل توجهی همراه است. به عنوان پاداش این تلاش و تأمین امنیت شبکه، ماینرها مقداری ارز دیجیتال دریافت میکنند که به آن «پاداش بلاک» میگویند.
اگرچه الگوریتم PoW امنیت و اعتمادپذیری بالایی برای شبکههای مبتنی بر بلاک چین فراهم میکند، اما همچنان دغدغههایی در خصوص مقیاسپذیری و تأثیرات نامطلوب زیستمحیطی ناشی از مصرف بالای انرژی وجود دارد.
اثبات سهام (PoS)
الگوریتم اثبات سهام (Proof of Stake یا PoS)، به عنوان جایگزینی پایدارتر و دوستدارتر محیط زیست نسبت به الگوریتم اثبات کار معرفی شده است. در این روش، نقش اصلی به عهده اعتبارسنجها (Validators) گذاشته میشود که با استیک (سپردهگذاری) کردن ارز دیجیتال خود، فرصت انتخاب برای تأیید بلاکهای جدید را به دست میآورند. این فرآیند شباهتی به قرعهکشی دارد؛ هرچه مقدار ارز استیکشده توسط یک اعتبارسنج بیشتر باشد، احتمال انتخاب او نیز افزایش مییابد.
برخلاف PoW که در آن ماینرها پاداش بلاک دریافت میکنند، در سیستم PoS اعتبارسنجها عمدتاً از هزینههای تراکنش سود میبرند. هرچند PoS مصرف انرژی بسیار کمتری دارد و سازگاری بیشتری با محیط زیست نشان میدهد، اما نسبت به آن انتقاداتی هم وجود دارد؛ بهویژه این نگرانی که ممکن است سیستم به سمت تمرکز هرچه بیشتر پیش برود و افرادی که میزان بیشتری توکن دارند، کنترل بیشتری بر شبکه پیدا کنند.
اثبات سهام نمایندگیشده (DPoS)
الگوریتم اثبات سهام نمایندگیشده (Delegated Proof of Stake یا DPoS)، نسخهای بهینهتر و متفاوت از PoS است که برای رسیدن به اجماع، از مکانیزم رأیدهی بر اساس اعتبار و شهرت استفاده میکند. در این سیستم، کاربران شبکه به جای اینکه مستقیماً خودشان در فرآیند تأیید بلاکها مشارکت کنند، با استفاده از توکنهای استیکشدهشان به اعتبارسنجها رأی میدهند؛ به این اعتبارسنجها، شاهد یا تولیدکننده بلاک نیز گفته میشود.
تنها شاهدان و اعتبارسنجهایی که بیشترین رأی را از شبکه کسب کردهاند، حق تأیید و ایجاد بلاکهای جدید را دارند. هرچه مقدار توکنی که توسط کاربر استیک شده بیشتر باشد، قدرت رأی او در انتخاب اعتبارسنجها نیز بالاتر خواهد بود. بنابراین، رأیدهی در این سیستم بر اساس دارایی هر فرد انجام میشود و وزن آرای افراد متناسب با میزان توکن استیکشده تعیین میشود.
DPoS نسبت به PoS به عنوان سیستمی دموکراتیکتر شناخته میشود و کاربران در تعیین اعتبارسنجها نقش مستقیمی دارند. با این حال، همچنان نگرانیهایی در خصوص تمرکز بیش از حد قدرت در دست گروه کوچکی از اعتبارسنجهای منتخب مطرح است.
اثبات فعالیت (PoA)
الگوریتم اثبات فعالیت (Proof of Activity یا PoA)، ترکیبی هوشمندانه از دو الگوریتم محبوب PoW و PoS است. این روش با هدف بهرهمند شدن از مزایای هر دو سیستم طراحی شده است. در ابتدا، همانند PoW، ماینرها با یکدیگر رقابت میکنند تا معمای ریاضی را حل کنند و بلاک جدیدی بسازند. اما پس از این مرحله، روش PoS وارد عمل میشود: اعتبارسنجها با توجه به میزان ارز دیجیتال استیکشده خود، برای امضای هش بلاک جدید انتخاب میشوند.
در واقع، PoA سعی دارد امنیت و غیرمتمرکز بودن PoW را با بهرهوری و مقیاسپذیری PoS تلفیق کند و بهترین ویژگیهای هر دو الگوریتم را در خود جای دهد.
البته این روش نیز بیعیب نیست. اصلیترین ایرادهای وارد شده به PoA عبارتند از: مصرف بالای انرژی در مرحله استخراج اولیه، و همچنین پیشی گرفتن اعتبارسنجهایی که توکن بیشتری دارند که میتواند منجر به متمرکز شدن شبکه شود.
اثبات اعتبار (PoA)
الگوریتم اثبات اعتبار (Proof of Authority یا PoA)، نسخهای بهبودیافته از PoS است که در آن اعتبارسنجها نه بر اساس مقدار توکن، بلکه بر پایه شهرت و هویت خود انتخاب میشوند. این الگوریتم بیشتر در شبکههای خصوصی کاربرد دارد، جایی که شرکتکنندگان ملزم به افشای هویت واقعی خود هستند. برخلاف بسیاری از سیستمهای اجماع دیگر که به کاربران اجازه میدهند ناشناس باقی بمانند، در شبکههای مبتنی بر PoA، هویت اعتبارسنجها باید برای همه روشن باشد.
یکی از مهمترین مزایای PoA، نیاز پایین به قدرت پردازشی و هزینه اندک آن است، که آن را به گزینهای مناسب برای شبکههای خصوصی و سازمانی تبدیل میکند. با این حال، این سیستم بهدلیل تعداد محدود اعتبارسنجهای قابل انتخاب، از منظر تمرکززدایی نسبت به سایر روشها محدودیتهایی دارد و تعداد شرکتکنندگان در شبکه به مراتب کمتر است.
اثبات سوزاندن (PoB)
الگوریتم اثبات سوزاندن (Proof of Burn یا PoB)، یکی دیگر از روشهای نوآورانه برای اجماع در بلاک چین است که هدف آن ارائه جایگزینی مقرونبهصرفهتر و پایدارتر نسبت به PoW میباشد. در این سیستم، ماینرها برای بهدست آوردن حق استخراج بلاک و تایید تراکنشها، بخشی از توکنهای خود را به یک آدرس مخصوص و غیرقابل بازگشت ارسال میکنند؛ به عبارتی آن توکنها را عملاً میسوزانند و برای همیشه از چرخه خارج میکنند. هرچه تعداد توکنهای سوزاندهشده یک ماینر بیشتر باشد، شانس انتخاب او برای استخراج بلاک جدید بالاتر میرود.
برخلاف سیستم اثبات سهام، در PoB توکنهایی که «سوزانده» میشوند، قابل بازگشت یا آزادسازی نیستند و برای همیشه از دست میروند. همین مسئله موجب میشود این روش به کمیاب شدن تدریجی ارز دیجیتال کمک کند و در عین حال، تقاضا و ارزش توکن را افزایش دهد. به همین دلیل، PoB رویکردی جذاب برای پروژههایی است که به دنبال حفظ ارزش و پایداری اقتصادی توکنهای خود هستند.
اثبات ظرفیت یا اثبات فضا (PoC/PoSpace)
الگوریتم اثبات ظرفیت (Proof of Capacity یا PoC) که با نام اثبات فضا (Proof of Space یا PoSpace) نیز شناخته میشود، مکانیزمی است که به جای تکیه بر قدرت پردازشی یا میزان توکنهای استیکشده، بر اساس ظرفیت ذخیرهسازی هارد دیسک ماینرها کار میکند. در این روش، ماینرها پیش از آغاز فرآیند استخراج، همه حالتهای ممکن هش را تولید کرده و آنها را بر روی هارد دیسک خود ذخیره میکنند.
این الگوریتم به خاطر عدم نیاز به سختافزار تخصصی و توان محاسباتی زیاد، شرایط ورود سادهتری برای افراد عادی فراهم میکند و مصرف انرژی آن نسبت به سایر الگوریتمها بهمراتب کمتر است. بنابراین PoC راهکاری مقرونبهصرفه، اقتصادی و دوستدار محیط زیست به شمار میآید.
البته این روش نیز بدون ایراد نیست. نگرانیهایی در خصوص ایمنی سیستم در برابر حملات بدافزاری و همچنین پایین بودن مقبولیت آن در میان شبکههای بزرگ و معروف مطرح است. با این حال، PoC فرصت مناسبی برای ورود بیشتر کاربران عادی به حوزه استخراج را فراهم کرده است.
اثبات زمان سپریشده (PoET)
الگوریتم اثبات زمان سپریشده (Proof of Elapsed Time یا PoET)، مکانیزمی است که عمدتاً در بلاک چینهای مجاز یا Permissioned مورد استفاده قرار میگیرد. این الگوریتم توسط شرکت اینتل در سال ۲۰۱۶ توسعه یافت و هدف آن ایجاد توازن بین امنیت، کارایی و مصرف بهینه منابع بود.
در PoET، هر نود شبکه یک زمان تصادفی (به صورت خودکار و توسط سختافزار مورد اعتماد) انتخاب میکند و طی این مدت به حالت خواب میرود. اولین نودی که زمانش به پایان برسد و از خواب بیدار شود، اجازه دارد بلاک جدید را به بلاک چین اضافه کند. بنابراین، انتخاب ماینر برنده کاملاً تصادفی است و هر فرد شانس برابر دارد.
از مزایای اصلی PoET میتوان به کارایی بالا، مصرف انرژی نسبتاً پایین و مقیاسپذیری خوب اشاره کرد. به همین دلیل، PoET در پروژههایی مثل Hyperledger Sawtooth مورد استفاده قرار گرفته و برای شبکههایی که نیاز به سرعت و امنیت مناسب دارند، انتخاب ایدهآلی محسوب میشود.
اثبات تاریخ (PoH)
الگوریتم اجماع اثبات تاریخ (Proof of History یا PoH) نوآوری ویژهای است که توسط شبکه سولانا معرفی شده است. این الگوریتم مکانیزمی را ایجاد میکند که به واسطه آن میتوان به صورت رمزنگاریشده، ترتیب و گذر زمان میان تراکنشها را بهوضوح و بدون نیاز به هماهنگی دائمی میان نودها، ثبت و تأیید کرد.
در PoH، یک زمانسنج داخلی در بلاک چین فعال است که با استفاده از یک عملکرد تأخیر قابل تأیید (Verifiable Delay Function یا VDF) هَشها را بهصورت زنجیرهای و متوالی تولید میکند. این فرآیند باعث میشود بتوان به سادگی صحت و ترتیب رویدادها را تشخیص داد و سرعت پردازش تراکنشها و بهرهوری انرژی نیز افزایش یابد.
الگوریتم PoH در حال حاضر صرفاً توسط شبکه سولانا به کار گرفته شده و هنوز به صورت گسترده در سایر پروژههای بلاک چینی مورد استفاده یا آزمایش قرار نگرفته است. این فناوری با هدف افزایش مقیاسپذیری و سرعت شبکه، گام بلندی در مسیر بهینهسازی عملکرد بلاک چین برداشته است.
اثبات اهمیت (PoI)
الگوریتم اثبات اهمیت (Proof of Importance یا PoI)، روشی نوآورانه برای اجماع شبکه است که با در نظر گرفتن فاکتورهای مختلفی مانند تعداد و ارزش تراکنشها، میزان ارز سرمایهگذاریشده و سطح فعالیت نودها در شبکه، ماینرهای منتخب را تعیین میکند. هر نود در این الگوریتم بر اساس رفتار و مشارکت خود، امتیازی به نام «امتیاز اهمیت» دریافت میکند و هرچه این امتیاز بالاتر باشد، شانس استخراج بلاک جدید برای آن نود بیشتر میشود.
در حالی که PoI تا حد زیادی به PoS شباهت دارد، تفاوت مهم اینجاست که در PoI علاوه بر میزان سرمایه، سایر معیارهای مرتبط با فعالیت و تعامل در شبکه نیز در انتخاب اعتبارسنجها دخیل است. این رویکرد تلاش میکند تا بهجای پاداش دادن صرفاً به دارندگان بیشترین توکن، مشارکتکنندگان فعال شبکه را نیز مورد حمایت قرار دهد و از این طریق، پویایی و تعامل بیشتری در بلاک چین ایجاد کند.
چشمانداز الگوریتمهای اجماع در آینده
در سالهای اخیر، انتخاب یک مکانیزم اجماع ایدهآل برای بلاک چینها و ارزهای دیجیتال، تبدیل به یکی از مهمترین دغدغههای این صنعت شده است. چالشی که از آن با عنوان «سهگانه بلاک چین» یاد میشود؛ یعنی دستیابی همزمان به امنیت بالا، مقیاسپذیری قابل قبول و تمرکززدایی واقعی. بسیاری از پژوهشگران و توسعهدهندگان همچنان در تلاشاند تا راهحلی جامع برای این معادله پیچیده بیابند.
در این مسیر، توجه فزایندهای به بهرهگیری از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین برای پیشرفت و بهینهسازی الگوریتمهای اجماع جلب شده است. این ابزارهای پیشرفته میتوانند نقش مؤثری در افزایش کارایی، کاهش ریسکها و ارتقای امنیت شبکهها ایفا کنند. در ادامه این مقاله، نگاهی دقیقتر خواهیم داشت به آینده مکانیزمهای اجماع، اثرات هوش مصنوعی و یادگیری ماشین بر این حوزه و اهدافی که توسعهدهندگان در مسیر پیشرفت این فناوریها دنبال میکنند.
آینده الگوریتمهای اجماع
از زمان رواج یافتن الگوریتمهای اجماع در بلاک چینها، همواره یکی از دغدغههای اصلی پژوهشگران، یافتن راهکاری برای مقیاسپذیری ایمن این سیستمها بوده است. با این وجود، بسیاری از مکانیزمهای اجماع موجود تاکنون نتوانستهاند به صورت همزمان هر سه ویژگی امنیت، مقیاسپذیری و غیرمتمرکز بودن را در سطح مطلوب تأمین کنند.
اغلب اوقات، تقویت یکی از این جنبهها به قیمت تضعیف دیگری تمام میشود. حتی شبکههایی که مدعی حل معضل سهگانه بلاک چین هستند، معمولاً در برخی حوزهها همچنان با محدودیت و چالش روبهرو هستند.
الگوریتم اجماع با هوش مصنوعی و یادگیری ماشین
یکی از رویکردهای نوین برای غلبه بر این چالشها، بهرهگیری از هوش مصنوعی و یادگیری ماشین (AI/ML) در الگوریتمهای اجماع است. پژوهشگران در این حوزه روشهای متنوعی را آزمایش میکنند: برخی از خوشههای نودهای موبایل و فناوریهای هوش مصنوعی برای مدیریت بهینه نودها بهره میبرند و گروهی دیگر به خلق و آموزش الگوریتمهای اجماعی میپردازند که توسط AI/ML تقویت میشوند.
اهداف الگوریتمهای اجماع آینده
اهداف اصلی توسعه این مکانیزمهای نوآورانه رفع محدودیتها و مشکلاتی است که بلاک چینها و ارزهای دیجیتال امروز با آنها مواجهاند؛ از جمله ساخت مدلهای پاداش عادلانهتر، کاهش اثرات منفی زیستمحیطی و بالا بردن سرعت انجام تراکنشها. تمام این پیشرفتها باید بدون خدشهدار شدن امنیت، تمرکززدایی و مقیاسپذیری انجام شود.
در مجموع میتوان گفت آینده بلاک چینها و ارزهای دیجیتال با ورود الگوریتمهای اجماع مبتنی بر هوش مصنوعی و حتی فناوری کوانتومی، دگرگون خواهد شد و به زودی شاهد تحولات قابل توجهی در این عرصه خواهیم بود.
جمعبندی
الگوریتمهای اجماع، ستون فقرات شبکههای بلاک چین محسوب میشوند و با تعیین قوانین توافق، به نودها اجازه میدهند تا به صورت امن و غیرمتمرکز درباره صحت تراکنشها به توافق برسند. انواع مختلفی از این الگوریتمها، از جمله اثبات کار (PoW)، اثبات سهام (PoS) و اثبات سهام نمایندگیشده (DPoS) وجود دارد که هرکدام نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند و بسته به نوع شبکه و اهداف پروژه انتخاب میشوند.
آینده این الگوریتمها روشن و پر از تحول است؛ چرا که فناوریهایی مانند هوش مصنوعی و یادگیری ماشین میتوانند راهکارهایی خلاقانه برای حل چالشهایی چون مقیاسپذیری و کاهش مصرف انرژی ارائه دهند. در کنار این، تحقیقات بر روی الگوریتمهای اجماع مبتنی بر محاسبات کوانتومی نیز ادامه دارد و میتواند زمینهساز انقلاب تازهای در این حوزه باشد. این نوآوریها کمک میکنند شبکههای بلاک چین امنیت بالاتر، سرعت بیشتر و هزینههای پایینتری داشته باشند و در نتیجه، زمینه را برای گسترش کاربردهای جدید فراهم سازند.